علمـ سا

اطلاعاتی و خدماتی

علمـ سا

اطلاعاتی و خدماتی

داستان افتادن مردی در چاه

داستان افتادن مردی در چاه

ادامه ی مطلب

داستان افتادن مردی در چاه

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد …

یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام داده‌ای.

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند.

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت.

یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند.

یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است.

یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد…!!!!!

توجه: این داستان همیشه صدق نمی کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد