علمـ سا

اطلاعاتی و خدماتی

علمـ سا

اطلاعاتی و خدماتی

تفسیر آیه نور

تفسیر آیه نور

ادامه ی مطلب

فروغ آسمان ه

«اللّه ُ نورُ السَّمواتِ و الاَرض؛ خدا نور و فروغ آسمان ها و زمین است.»

در تفسیر این جمله، دیدگاه ها یکسان نیست:

به باور پاره ای، منظور این است که خدای یکتا هدایت گر آسمانیان و زمینیان به سوی شایستگی ها و بایستگی ها و مصلحت هاست.

اما به باور برخی دیگر، منظور این است که خدا به وسیله خورشید و ماه و اختران نورافشان، کران تا کرانِ آسمان ها و زمین را روشن می سازد.

و از دیدگاه برخی، مفهوم آیه این است که خدا آسمان ها را به وجود فرشتگان زینت می بخشد و آراسته می سازد و زمین را به وسیله دانشوران و دانشمندان و متفکران. با این بیان، «نور» در آیه شریفه به باور برخی مفسّران به مفهوم «روشنگر» و به باور برخی به مفهوم «هدایت گر» و از دیدگاه پاره ای به مفهوم «زینت بخش» آمده است.

در آیه مورد بحث، خدای یکتا به نور و روشنی وصف شده است. چرا که هر سود و نیکی و نعمتی و موهبتی از بارگاه او سرچشمه می گیرد و این جمله به سانِ این است که می گویند: فلانی مایه رحمت و برکت است و فلان کس مایه عذاب می باشد و منظور این است که رحمت او بیشتر است و عذاب این یکی افزون تر. با این بیان، نور و روشنایی در این جا اشاره به این است که خداست که سرچشمه نعمت ها و مواهب است.

در فرهنگ عرب این تعبیر بسیار است مانند قول شاعر عرب که می گوید: «آیا ندیده ای که ما نور و مایه روشنی و روشنایی مردم هستیم». منظور شاعر این است که ما سود رسان مردم هستیم و به آنان نعمت و موهبت می رسانیم.

چراغ روشنگر

«مَثَلُ نورِهِ کمشکوةٍ فیها مِصباحُ الْمِصباحُ فی زُجاجَةٍ؛ وصف نور و روشنایی او بسان چراغدانی است که در آن چراغ است و آن چراغِ روشنگر در شیشه ای است.»

در تفسیر این فراز نیز دیدگاه ها متفاوت است:

به باور پاره ای، منظور از نور خدا در این فراز از آیه شریفه همان هدایت خدا و نور ایمان است که در قلب مردمِ باایمان می باشد و آنان را به سوی حق و عدالت و آراستگی به ارزش ها و والایی ها رهنمون می گردد.

اما به باور پاره ای دیگر، منظور، کتاب پرشکوه خدا، قرآن می باشد که آیات روشن و روشنگر آن دل ها را نورافشان می سازد.

از دیدگاه برخی، منظور از نور خدا در آیه، وجود گران مایه حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم است و به خاطر عظمت و شرافت وصف ناپذیر او، به نور خدا تعبیر گردیده است.

از دیدگاه برخی دیگر، اشاره به دلیل های روشن و روشنگرِ توحید و یکتاپرستی و عدل پروردگار است که به خاطر روشنی بسیار، به نور وصف شده است.

بعضی نیز آن را به نورِ فرمان برداریِ خدا تفسیر کرده اند که در قلبِ انسان باایمان، جانِ او را روشن می سازد.

واژه مشکوة به معنای روزنه و جایگاه کوچکی است که در دلِ دیوار درست می کردند و چراغ ها را در آن جا می نهادند و شیشه ای جلو آن قرار می دادند تا از وزش باد و خاموش شدن در امان باشد و به باور برخی به مفهوم پایه قندیلی است که فتیله چراغ در آن قرار می گیرد و آن پایه، خود، بسانِ روزنه است.

واژه «مصباح» نیز به مفهوم چراغ است.

و «زجاجه» به معنای شیشه می باشد و بدان دلیل شیشه را به کار می بردند که از دیگر اجسام، شفاف تر و صیقلی تر است و چراغ در درون آن، روشنایی بهتری می دهد.

«الزُّجاجَةُ کاَنَّها کَوکَبٌ دُرِّیٌ؛ آن شیشه بسان ستاره بزرگ و نور افشانی است که هم چون دانه های «دُرّ» درخشنده و پاک و باصفا است.»

و منظور این است که آن شیشه همانند ستاره نورافشانی است که نور را با سرعت بیشتری می پراکَنَد.

درخت پربرکت

«یوقَدُ من شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیتُونَةٍ؛ این چراغ از روغن درخت پر برکت زیتون برافروخته می شود.»

بدان جهت، درخت زیتون را پر برکت می خواند که سود آن بسیار است، چرا که از روغنِ آن هم برای روشنایی بهره می گیرند و هم در مواد غذایی از آن استفاده می کنند و نیز در امور صنعتی از آن بهره می برند و چوب آن نیز منافع بسیاری دارد که از آن جمله، برای سوخت از آن استفاده می شود و خاکسترش در صنعت شستشوی ابریشم به کار می رود و جداسازی روغنِ آن نیز بسیار ساده است. برخی بر آنند که قرآن بدان دلیل از درخت زیتون یاد می کند که روغن آن بهتر می سوزد.

و به باور برخی دیگر، بدان جهت که نخستین درختی بود که پس از طوفان نوح رویید و رویشگاه آن، محل نزول وحی و قرارگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بوده است.

و پاره ای می گویند بدان سبب از آن یاد شده است که هفتاد پیامبر خدا از جمله ابراهیم علیه السلام آن را مبارک ساخته اند و به همین جهت، مبارک عنوان شده است.

«لا شَرقیَّةٍ و لا غَربیَّةٍ؛ نه سایه خاور بر آن می افتد و نه سایه باختر.»

بلکه هماره از نور خورشید بهره می برد چرا که در پناه کوه و یا ژرفای درّه ای قرار نگرفته است و به همین جهت هم روغن آن زرد رنگ است.

به باور برخی، منظور این است که این درخت مبارک، درخت دنیا نیست تا شرقی و یا غربی باشد.

اما به باور برخی دیگر، منظور این است که این درخت نه به گونه ای است که از سایه بهره ور نگردد و نه به گونه ای است که از خورشید بهره نگیرد، بلکه از هر دو بهره ور می گردد.

«یَکادُ زَیتُهَا یُضِی ءُ وَ لَو لم تَمْسَسْهُ نارٌ؛ روغن این درخت مبارک به گونه ای پر صفا و روشنی بخش است که چیزی نمانده است که بدون رسیدن آتش به آن، به خودی خود شعله ور گردد.»

* * *

در این مورد که منظور از نور خدا و به اصطلاح آن چه بدان تشبیه می شود و یا محتوای تشبیه چیست، دیدگاه ها متفاوت است.

از دیدگاه گروهی از مفسّران، خدا این مثال را در مورد پیامبرِ برگزیده و ارجمند خویش، آورده است. بر این اساس «مشکوة» سینه پیامبر و «زجاجه» قلب مُصَفّای او و «مصباح» چراغ رسالت و پیامبریِ آن بزرگوار است که نه شرقی و نه غربی است.

آری! آن حضرت نه بر راه و رسم یهود آمد و نه بر آیین مسیحیان، بلکه بر دین ابراهیم آمد و از آن حضرت که در واقع درخت تناور رسالت است، شعله می گیرد و نور روشنگر و فروغ پرتوافکن رسالت او به گونه ای است که اگر سخنی هم نگوید، نزدیک است به خودی خود برای حق طلبان آشکار گردد. درست همانند روغن زیتون که بدون آتش می خواهد شعله ور گردد.

از دیدگاه برخی دیگر منظور از واژه «مشکوة» ابراهیم و «زجاجَه» اسماعیل و منظور از «مصباح» وجود گرانقدر محمد صلی الله علیه و آله وسلم است، همان گونه که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در دیگر آیات قرآن «سراج» یا چراغ روشنگر نامیده شده است.

آن حضرت از درخت مبارک ابراهیم علیه السلام و از ریشه و تبار او و از پیامبران ابراهیمی است. همان گونه که بیشتر پیامبران این گونه بودند. ابراهیم، خودش نه شرقی و نه غربی، نه بر راه یهود بود و نه نصاری؛ مسیحیان به سوی خاور نماز می گزارند و یهودیان به سوی باختر اما او به سوی کعبه نماز می گزارد.

و این جمله که می فرماید: «نزدیک بود روغن آن درختِ مبارک بدون رسیدن آتش به آن شعله ور گردد» منظور، این است که شایستگی ها و ارزش های والای اخلاقی و انسانی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نزدیک بود پیش از آن که به او وحی شود، همه جا پرتوافکن و آشکار گردد.

* * *

«نُورٌ عَلی نورٍ؛ روشنی و نور، افزوده شده بر روشنی و نور

محمد صلی الله علیه و آله وسلم پیامبری از نسل پیامبری دیگر است.

پاره ای آورده اند که منظور از «مشکوة» نیای پیامبر گرامی اسلام، عبدالمطلب و «زُجاجَه» پدر ارجمندش عبداللّه و «مصباح» خودِ آن حضرت است که نه شرقی است و نه غربی، بلکه از مکّه و از کنار کهن ترین معبد توحید که به گونه ای در قلب کره زمین است قامت برافراشته است.

از هشتمین امامِ نور آورده اند که فرمود: منظور از «مشکوة» ما (اهل بیت) هستیم و آن چراغِ روشنگر، محمد صلی الله علیه و آله وسلم است و خدا هر که را دوست دارد در پرتو دوستی ما هدایت می کند.

و از حضرت باقر علیه السلام آورده اند که در تفسیر آیه مورد بحث فرمود: منظور از جمله «کَمِشکوةٍ فیها مِصباحٌ» نورِ علم پیامبر گرامی است. و منظور از «فی زُجاجَة...» سینه مبارک علی علیه السلام است. علم پیامبر به خواست خدا به آن انتقال می یابد. این «نور علم» از درخت مبارکی ـ که نه شرقی و نه غربی و نه یهودی و نه مسیحی است ـ فروغ می گیرد.

و منظور از «یکاد زیتُها یَضی ء...» این است که خاندان پیامبر، هماره از دانشِ خود سخن می گویند و مردم را به راه راست رهبری می کنند و این پیش از آن است که از آنان پرسش شود.

و منظور «از نورٌ عَلی نورٍ» امامان راستین از آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم می باشند که یکی پس از دیگری می آیند و از سوی خدا به نور دانش و حکمت تأیید می گردند و این رشته هدایت از آغاز آفرینش آدم تا پایان عمر جهان ادامه دارد. اینان برگزیدگانی هستند که خدا آنان را در زمین، نماینده راستین و حق پویِ خودْ ساخته و حجت خود بر بندگانِ برگزیده است، به گونه ای که در هیچ عصر و نسلی، زمین از وجود گران مایه آنان تهی نخواهد بود. این واقعیت را ابوطالب، خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چنین سرود:

«هان ای محمد! تو سالار و برگزیده ای نیکو کرداری؛ از برگزیدگانِ پاک و پاکیزه ای که گرامی بودند و نسل و تبارشان پاک بود؛ تو نیک بختِ روزگارانی و نیک بختانْ تو را یاری می کنند. از زمان آدم تا کنون، هماره از شاگرد و جانشین پیامبری صلی الله علیه و آله وسلم در میان بوده است، و ما گفتار آسمانی و انسان ساز تو را نیک می شناسیم و بدان ارج می گذاریم، چرا که سخن تو جاودانه است و بر اساس عدل و حق و هرگز باطل نمی گردد و تو از همان روزگار کودکی ات تا کنون راستگو و امانتدار بوده ای.» به باور ما، منظور از «شجره مبارکه» ای که در آیه شریفه آمده، عبارت از درخت تناور ایمان و تقوای خداست و خاندان گرانمایه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، درخت تناوری است که ریشه اش رسالت و تنه اش امامت، شاخه هایش تنزیل، برگ هایش تأویل و خدمتگزارانش جبرییل و میکاییل می باشند.

* * *

به باور پاره ای، این مثال را خدا برای انسان های باایمان آورده است. بر این باور «مشکوة» به مفهومِ جانِ انسان توحیدگرا و باایمان و «زجاجه» سینه پاک و پاکیزه او از آفتِ شرک و گمراهی و «مصباح» به مفهوم ایمان و قرآن در قلب انسان باایمان است که از درخت پر برکت اخلاص و یکتاپرستی شعله می گیرد؛ این درخت سرسبز و پر طراوت، هماره خرَّم و زیباست و همانند درختی است که بر درختانِ دیگر پیچیده و در هر حال از تابش خورشید بر کنار است و همان گونه که این درخت، همواره سرسبز و باروَر است و از تابش خورشید به دور است، انسان باایمان نیز از سستی و نگرانی و رنج ها برکنار می باشد.

انسان باایمان همواره میان این حالات و شرایط چهارگانه است: اگر به او نعمت ارزانی گردد، سپاسِ خدای را می گذارد و اگر گرفتاری برایش پیش آید، شکیبایی می ورزد، اگر به داوری و حکومت برگزیده شد به عدل و داد داوری می کند و اگر سخنی گفت، راست و درست می گوید.

او در میان مردم، نمونه زنده ای است که در میان مردگان و گورستان ها حرکت می کند. گفتار و دانش و ورود و خروج او در میان مردم و سرانجام کارش، همه و همه روشن و روشنگر است و چون در پرتو نور و روشنایی قرآن و ایمان زندگی می کند، گفتار و عملکردش نور است.

* * *

و به باور پاره ای دیگر، این مثال درباره قرآن شریف در قلب انسانِ باایمان است و این واقعیت را بیان می کند که: همان گونه که چراغِ روشنگر نورافشانی می کند و با نورافشانی و فروغ بخشی اش از شکوه و عظمت آن کاسته نمی شود، قرآن نیز هماره به راه راست رهبری می کند و همواره به سوی انجام کارهای شایسته فرا می خواند و شایستگانی که جانشان به فروغ آن روشن است بدان عمل می کنند و هر چه به مقرراتِ آن عمل شود، فروغ افکنی و روشنگریِ او بیشتر می شود.

با این بیان، «مصباح» در آیه شریفه، عبارت از قرآن است و «زُجاجه» قلبِ نورانیِ انسان توحیدگرا و باایمان و «مشکوة» زبان حق گو و دهان پاک او و «درخت مبارک» عبارت از وحی الهی است که اگر تلاوت و تفسیر هم نگردد، چیزی نمانده که خود را آشکار سازد چرا که به خودی خود، روشن و روشنگر است.

به باور پاره ای، منظور این است که نزدیک است آیات و دلیل های روشن خدا بر کسانی که در آنها بیندیشند، روشنی و صفا بخشد، اگر چه قرآن هم فرود نیامده باشد. آری! قرآن نوری است بر نور و فروغی است همراه کتاب های دیگر آسمانی و روشنی بخش تر از همه آنها که همه یکتاپرستانِ گیتی باید از همه این نورها و روشنایی ها به ویژه برترین آنها، قرآنِ شریف بهره برند. با این حال، جمله «نورٌ علی نور» در آیه شریفه عبارت از پیاپی قرارگرفتن دلیل ها و کتاب های آسمانی و نشانه های قدرت خدا در کتاب آفرینش و کتاب های پیامبران است. و این دلیل ها و نشانه های یکتایی و بی همتایی و قدرت وصف ناپذیر خدا به گونه ای ترتیب یافته و تنظیم شده است که تا خردمندان و حق جویان، دلیل های پیشین را ننگرند و در آنها نیندیشند، دلیل های پسین را در نمی یابند و نمی آموزند و بدون رعایت ترتیب نمی توانند آن گونه که شایسته و بایسته است بهره ور گردند.

* * *

«یَهدی اللّه ُ لِنُورِهِ مَن یَشآءُ؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود راه می نماید.»

و به باور گروهی، منظور این است که خدا هر کسی را بخواهد به دین و ایمان راه می نماید.

اما به باور گروهی دیگر، منظور این است که خدا هر کسی را مصلحت بداند و شایسته بنگرد به سوی اسلام راستین راه می نماید.

«و یَضْرِبُ اللّه ُ الاَمثالَ لِلنّاسِ وَ اللّه ُ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلیم؛ و خدا برای نزدیک ساختن فهم ها و آسان ساختنِ دریافت ها، برای مردم مثال می زند و خدا به هر چیزی داناست و هر چیزی را در جای خود قرار می دهد.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد