-
حرف دل نشین
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 23:49
حرف دل نشین ادامه ی مطلب دوستی تعریف میکرد که صبح یک زمستان سرد که برف سنگینی هم آمده بود مجبور شدم به بروجرد بروم… هوا هنوز روشن نشده بود که به پل خرم آباد رسیدم… وسط پل به ناگاه به موتوری که چراغ موتورش هم روشن نبود برخوردم……. به سمت راست گرفتم ، موتوری هم به راست پیچید… چپ، موتوری هم چپ… خلاصه موتوری لیز خورد و به...
-
تردید کردن در عمل
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 23:44
تردید کردن در عمل ادامه ی مطلب مبلغ اسلامی بود . در یکی از مراکز اسلامی لندن. عمرش را گذاشته بود روی این کار تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد . می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه ! آخر سر...
-
پند و اندرز عابد
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 23:35
پند و اندرز عابد ادامه ی مطلب گویند: صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران ، همه او را شناختند؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت . نماز جماعت تمام شد . چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست . بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب...
-
تفاوت یادگیری مهارت های زندگی
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 23:32
تفاوت یادگیری مهارت های زندگی ادامه ی مطلب در مهد کودک های ایران ۹ صندلی میذارن و به ۱۰ بچه میگن هر کی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره باخته و بعد ۹ بچه و ۸ صندلی و ادامه بازی تا یک بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن. در مهد کودک های ژاپن ۹ صندلی میذارن و به ۱۰ بچه میگن اگه...
-
ملانصر الدین و شمع
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 23:17
ملانصر الدین و شمع ادامه ی مطلب در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می…شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی. ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید...
-
قهرمانی در پارالمپیک
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 23:11
قهرمانی در پارالمپیک ادامه ی مطلب چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک (المپیک معلولین) در شهر سیاتل آمریکا ۹ نفر از شرکت کنندگان دو۱۰۰متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند. همه این ۹ نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم. آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به...
-
بوفالوی قوی و بز خودخواه
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 23:10
بوفالوی قوی و بز خودخواه ادامه ی مطلب بوفالوی نر قوی موفق شد تا از حمله شیر بگریزد او به سوی غاری می دوید که اغلب به عنوان پناهگاه از آن استفاده می نمود هوا تاریک شده بود بلاخره به غار رسید در حالی که شیر بدنبال او به هر سو سرک می کشید . هوا ابری شده بود و باد به شدت می وزید ، طوفانی هولناک در راه بود بوفالو وارد غار...
-
معرفی کردن شخصیت
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 23:06
معرفی کردن شخصیت ادامه ی مطلب روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد . بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم . زن که بسیار شرمگین...
-
مادر شوهر
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 23:05
مادر شوهر ادامه ی مطلب دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند. عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود...
-
دو خلبان نابینا
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 19:55
دو خلبان نابینا ادامه ی مطلب دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد. زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد… اما در کمال تعجب دو خلبان...
-
بازرگان ورشکسته
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 19:48
بازرگان ورشکسته ادامه ی مطلب یکی از مریدان شیوانا مرد تاجری بود که ورشکست شده بود. روزی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور بود. شیوانا از شاگردان خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند. یکی از شاگردان به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی توان به مشورتش اعتماد کرد. شیوانا پاسخ داد : شکست یک...
-
با خداوند
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 19:38
با خداوند ادامه ی مطلب شبی در خواب دیدم مرا میخوانند، راهی شدم، به دری رسیدم، به آرامی در خانه را کوبیدم. ندا آمد: درون آی. گفتم : به چه روی؟ گفت: برای آنچه نمیدانی. هراسان پرسیدم: برای چو منی هم زمانی هست؟ پاسخ رسید: تا ابدیت تردیدی نبود، خانه، خانه خداوندی بود، آری تنها اوست که ابدی و جاوید است. پرسیدم: بار الهی...
-
یک مشت نمک
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 19:30
یک مشت نمک ادامه ی مطلب روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که واسش یه درس بیاد موندی بده . راهب از شاگردش خواست کیسه نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست اون آب رو سر بکشه . شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره ، اونم بزحمت . استادپرسید : ” مزه اش...
-
امتحان وزیران
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 19:02
امتحان وزیران ادامه ی مطلب یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند : از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند. همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری...
-
مقاومت در برابر مشکلات
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 18:01
مقاومت در برابر مشکلات ادامه ی مطلب از همسرش خداحافظی کرد، باید سوار کشتی می شد تا دریاها را در سفری سخت و پر مخاطره بپیماید و با دستی پر به آغوش خانواده اش باز گردد. لحظه زیبایی بود، حس زیبایی داشت. تازه فهمیده بود همسرش را چقدر دوست دارد. صدای سوت کشتی خبر از جدایی می داد. عقب عقب از پله ها بالا می رفت تا همسرش را...
-
راز خوشبختی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 18:24
راز خوشبختی در ادامه ی مطلب روزگاری مردی فاضل زندگی میکرد. او هشتسال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد؛ او هر روز از دیگران جدا میشد و دعا میکرد تا روزی با یکی از اولیای خدا و یا مرشدی آشنا شود. یک روز همچنان که دعا میکرد، ندایی به او گفت بهجایی برود. در آن جا مردی را خواهد دید که راه حقیقت و خداوند را نشانش...
-
تصمیمات خداوند
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 18:19
تصمیمات خداوند در ادامه ی مطلب شهسواری به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم. میخواهم ثابت کنم که او فقط بلد است به ما دستور بدهد، و هیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی کند. دیگری گفت: موافقم. اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم. وقتی به قله رسید ند، شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:...
-
اعتقادات پوچ و بی اساس
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 18:06
اعتقادات پوچ و بی اساس در ادامه ی مطلب در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد . سال ها بعد استاد بزرگ در...
-
خواسته یا توانایی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 17:39
خواسته یا توانایی در ادامه ی مطلب آشپز مدرسه هر روز صبح خیلی زود از خواب بر می خواست و در باغ مدرسه با جدیت ورزش می کرد. بعد از چند ماه صاحب بدنی ورزیده شده بود. روزی یکی از شاگردان مدرسه با حسرت به او اشاره کرد و به شیوانا گفت: ای کاش من هم می توانستم مثل او صبح ها زود از خواب بیدار شوم و ورزش کنم و بدنی سالم و...
-
شرح حال سعدی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 17:28
شرح حال سعدی در ادامه ی مطلب سعدی در شیراز زاده شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود. سعدی کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب میرفت و مقدمات علوم را میآموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان...
-
شرح حال شهریار
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 17:26
شرح حال شهریار در ادامه ی مطلب شهریار بهسال ۱۲۸۵ در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را در روستای مادریاش -قیشقورشاق- و روستای پدریاش -خشگناب- در بخش تیکمهداش شهرستان بستانآباد در شرق استان آذربایجان شرقی سپری نمود. پدرش حاج میرآقا خشگنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در...
-
شرح حال نادر ابراهیمی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 17:24
شرح حال نادر ابراهیمی در ادامه ی مطلب نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین سال ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد.پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، و از نوادگان ِابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدار ِکرمان در عصر قاجار بود. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به...
-
شرح حال فردوسی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 00:29
شرح حال فردوسی در ادامه ی مطلب فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای باژ در شهرستان توس (طوس) در خراسان دیده به جهان گشود. سال زایش فردوسی در ۳۲۹ هجری قمری از آنجا دریافته شدهاست که در یکی از سرودههای فردوسی میتوان زمان چیرگی سلطان محمود غزنوی بر ایران در سال ۳۸۷ هجری قمری (برابر...
-
شرح حال سید علی اکبر ابو ترابی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 00:28
شرح حال سید علی اکبر ابو ترابی در ادامه ی مطلب تولد و تحصیلات سال ١٣١٨ه ش در قم متولد شد. دیپلم ریاضی را ١٣٣٦ گرفت و سال ١٣٤٨ دانشجوی رشته فقه و اصول دانشگاه الازهر مصر شد. او از سال ١٣٤٢ سابقهی مبارزات سیاسی و زندان داشت. پدر بزرگوارش آیت الله سید عباس ابوترابی، فرزند آیت الله سید ابوتراب و مادرش دختر آیت الله سید...
-
داستان طنز میمون ها و کلاه فروش
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 09:48
داستان طنز میمون ها و کلاه فروش در ادامه ی مطلب کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن...
-
داستان جالب سوال و جواب در هواپیما
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 09:47
داستان جالب سوال و جواب در هواپیما در ادامه ی مطلب یک برنامهنویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامهنویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامهنویس...
-
اصلی ترین جواب
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 09:46
اصلی ترین جواب در ادامه ی مطلب شرلوک هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه های شب هولمز بیدار شد و آسمان رانگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت: نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟ واتسون گفت: میلیونها ستاره می بینم . هولمز گفت: چه نتیجه...
-
استخدام در شرکت مایکروسافت
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 09:45
استخدام در شرکت مایکروسافت در ادامه ی مطلب مرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. رئیس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید. آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم.مرد جواب داد : متاسفانه من کامپیوتر شخصی و ایمیل...
-
داستان طنز چهار داشنجو
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 09:44
داستان طنز چهار داشنجو در ادامه ی مطلب چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خواندن به خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی امتحانشون رونداشتند. روز امتحان به فکر چاره افتادند وحقه ای سوارکردند به این صورت که سر و رو شون رو کثیف کردند ومقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند. سپس عزم رفتن به...
-
داستان طنز چرچیل و راننده ی تاکسی
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 09:43
داستان طنز چرچیل و راننده ی تاکسی در ادامه ی مطلب چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر cbb برای مصاحبه میرفت. هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم. راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم” . چرچیل...