علمـ سا

اطلاعاتی و خدماتی

علمـ سا

اطلاعاتی و خدماتی

زمین‌می‌میرد؟

زمین‌می‌میرد؟
ادامه ی مطلب

زمین‌می‌میرد؟

زمین‌می‌میرد؟

فیلمنامه نویسان به تصویرکردن پایان زمین علاقه خاصی دارند و روایت آنان از مرگ زمین معمولا بیش از حد خیالی است. اما حیات زمینی بالاخره ممکن است روزی به پایان برسد. تصویر دانشمندان از رویدادهایی که می‌تواند چنین وضعی ایجاد کند، از داستان‌های خیالی دقیق‌تر و کمی ترسناک‌تر است.  

1. برخورد با زمین 

در فضای منظومه شمسی، به غیر از خورشید، سیارات و قمرهای آنها، خرده‌سنگ‌های ریز و درشتی وجود دارد که به دو دسته سیارک و دنباله‌دار تقسیم می‌شوند. سیارک‌ها، صخره‌هایی با منشا نامعلوم هستند که در گروه‌هایی به‌دور خورشید می‌گردند. بیشتر این سیارک‌ها جایی هستند که سه برابر زمین از خورشید فاصله دارد و کمربند سیارک‌ها خوانده می‌شود. این منطقه بین سیاره‌های مریخ و مشتری و به‌اندازه کافی از زمین دور است. اما گروه‌های کم‌جمعیت‌تری در فاصله‌های نزدیک‌تر از زمین به‌دور خورشید می‌چرخند. آن‌ها گاهی به فاصله نزدیکی از مدار زمین هم می‌رسند و حتی مدار زمین را قطع می‌کنند. 

اما دنباله‌دارها درواقع، بازماندگان ابر نخستین منظومه شمسی هستند و می‌توان آنها را به یک توده برفی بسیار کثیف تشبیه کرد. این هسته‌های یخ‌زده از آب، گاز و گردوغبار اگر گذارشان به‌درون منظومه شمسی بیفتد، با تابش خورشید گرم می‌شوند و دنباله‌ای درخشان را تشکیل می‌دهند. منشا دنباله‌دارها، کمربند کویی‌پر و ابر اورت است که از پشت مدار سیاره نپتون تا فاصله تقریبا دوال نوری از خورشید گسترده شده و یک نابسامانی کوچک گرانشی کافی است تا یک یا چند هسته از آنها از مدار بسیار دور خود به‌درون منظومه شمسی منحرف شوند. آسیب‌های ناشی از برخورد دنباله‌دار شدیدتر از برخورد سیارک‌ها به زمین است، چون دنباله‌دارها معمولا سرعت بسیار بیشتری دارند و انرژی آزاد شده در برخورد آنان با زمین بسیار بیشتر خواهد بود.

دانشمندان با تاسیس چند مرکز پایش، مسیر حرکت دنباله‌دارها و سیارک‌ها را دقیقا بررسی می‌کنند تا اگر یکی از آنها در مسیر برخورد با زمین قرار گرفت، از قبل آمادگی داشته باشند. البته این آمادگی تاثیر چندانی در مقابله با این اجرام نخواهد داشت، چون ساختار سیارک‌ها و دنباله‌دارها کلوخ مانند است و قدرتمندترین اسلحه ساخته شده در زمین، یعنی بمب‌های هسته‌ای یا هیدروژنی، آنها را به قطعات کوچک‌تر، ولی بسیار پرانرژی‌تر تقسیم می‌کند که می‌تواند تاثیر مخرب‌تری بر زمین داشته باشد. بشر هنوز نتوانسته به راه‌حلی عملی برای مقابله با این خطر دست پیدا کند. 

اگر یکی از این اجرام آسمانی به زمین برخورد ‌کند، گودال بزرگی روی سطح زمین ایجاد خواهد کرد که قطر آن بین 10 تا 20 برابر جرم آسمانی است. دهانه این گودال با خاک یکسان خواهد شد، اما خطرناک‌تر از آن اثرات بلندمدتی است که به دنبال این پدید می‌آید. اگر سنگ برخوردی بزرگ باشد، تکه‌های داغ آن می‌تواند در سراسر جهان پخش شود و آتش‌سوزی‌های گسترده‌به راه بیندازد. دود ناشی از این آتش‌سوزی می‌تواند به کاهش محسوس ذخیره اکسیژن زمین منجر شود. از سوی دیگر، دود این آتش‌سوزی در کنار انبوه گرد و غبار به‌پاشده براثر برخورد، در سراسر زمین پخش می‌شود و برای مدت‌های طولانی، حتی چند سال، نور خورشید را کاهش می‌دهد.

چنین اتفاقی 65 میلیون سال پیش روی داد. سیارکی 10 کیلومتری به کوهستان یوکاتان در مکزیک برخورد کرد و با ایجاد گودالی دویست کیلومتری، آن‌قدر گرد و غبار در جو زمین پخش کرد که تا سال‌ها، سطح زمین رنگ خورشید را ندید و بیش از 65 درصد موجودات زنده روی زمین به همراه دایناسورها از بی‌غذایی منقرض شدند! تازه‌ترین تحقیقات این گمان را تقویت کرده که سیصدهزار سال پس از برخورد مکزیک، سیارکی دیگر به قطر 40 کیلومتر به زمین اصابت کرده و علاوه بر تاثیرات برخورد قبلی و هم فعالیت‌های آتشفشانی را تقویت کرده است. گودال ناشی از این برخورد در اعماق اقیانوس هند، پانصد کیلومتر قطر دارد.

 2. همه‌گیری جهانی

با شیوع همه‌گیری آنفلوانزی نوع A در سال 1388، بیشتر مردم با این تهدید جدی به‌خوبی آشنا شده‌اند. همه‌گیری، بیماری واگیرداری است که در منطقه وسیعی از محل سکونت مردم، از چند کشور گرفته تا سراسر جهان، منتشر شود. تاریخ، همه‌گیری‌های مرگ‌آور فراوانی را به خود دیده است. از طاعون آتن (430 پیش از میلاد) که طی چهار سال یک چهارم از مردم یونان را کشت تا آنفلوانزای اسپانیایی (1918 تا 1919 میلادی) که یک سوم جمعیت آن روز جهان (500 میلیون نفر) را مبتلا کرد و تلفات انسانی آن طی شش ماه به 50 میلیون نفر رسید. 

بیماری‌های به شدت واگیردار دیگری مانند تیفوس، آبله، سرخک، سل و بیماری‌هایی چون جذام، مالاریا و تب زرد، همه‌گیری‌های کوچک و بزرگی را به‌وجود آورده‌اند. البته خوشبختانه هنوز ویروس یا باکتری کشنده‌ای که بتواند همزمان بر انسان و جانداران دیگر زمین تاثیر بگذارد به‌وجود نیامده است.اما بعضی کارشناسان نگران نمونه‌های باکتری و ویروس‌هایی هستند که در آزمایشگاه‌های تسلیحات بیولوژیک و میکروبی بعضی کشورهای پیشرفته نگهداری می‌شوند. برای مثال، بیماری آبله سالیان درازی است که ریشه‌کن شده، اما نمونه‌هایی از ویروس آن در این آزمایشگاه‌ها نگهداری می‌شود که آزادسازی اتفاقی یا عمدی آن می‌تواند همه‌گیری بسیار شدیدی را در سراسر جهان آغاز کند.

 3. بلایای طبیعی

زمین، سیاره‌ای فعال است و فعالیت‌های مختلفی در آن دیده می‌شود. پوسته زمین از صفحاتی تشکیل شده که نسبت به یکدیگر حرکت می‌کنند و برخورد یا سایش لبه‌های آن‌ها با هم سبب ایجاد زمین‌لرزه، جزایر آتشفشانی یا چین‌خوردگی و بالا آمدن رشته‌کوه‌ها می‌شوند. وزش بادها و توفان‌های جوی و اقیانوسی از دیگر فعالیت‌های دینامیکی است که در این سیاره دیده می‌شود. متاسفانه بشر تاکنون نتوانسته است برای مقابله با این بلایای طبیعی، راه‌حل مطمئنی پیدا کند. زمین‌لرزه‌ها و سونامی‌های بسیار شدید می‌توانند محکم‌ترین سازه‌های ساخته دست بشر را ویران کنند؛ توفان‌های دریایی، گردبادها و تایفون‌ها به سادگی همه‌چیز را متلاشی می‌کنند و فوران یک آتشفشان می‌تواند به تنهایی، یک شهر را زیر گدازه‌های خود دفن کند. 

در این میان، زمین‌لرزه‌ها و توفان‌های دریایی آشناترین حوادث برای نسل امروز است. سونامی‌سال 1383 در اقیانوس هند، توفان دریایی کاترینا در سال 1384 و زمین‌لرزه شدید چین در اردیبهشت 1387 که جزو شدیدترین نمونه‌های بلایای طبیعی اخیر هستند، آسیب‌پذیری انسان را در برابر قهر طبیعت به خوبی نشان داده اند. 

اما درباره آتشفشان‌ها غیر از فوران پینوتوبو (فیلیپین) در سال 1370 نمونه معاصر دیگری ثبت نشده و به همین دلیل، کمتر کسی از تاثیر فوران‌های آتشفشانی آگاهی دارد. فوران آتشفشان بخشی از چرخه مواد معدنی در زمین است. طی این فوران‌ها، مواد معدنی فراوانی به پوسته و خصوصا به جو زمین تزریق می‌شود که بسته به شدت فوران، می‌تواند تاثیر جهانی هم داشته باشد. در فوران قله پینوتوبو که بهار 1370 روی داد، 10 میلیارد تن (10 کیلومتر مکعب) ماگما به بیرون فوران کرد و 20 میلیون تن دی‌اکسیدگوگرد وارد جو زمین شد. در شدیدترین فوران، گدازه‌ها تا ارتفاع 37 کیلومتری بالای سطح زمین پرتاب شدند و با فرود تا شعاع چند ده کیلومتری، آسیب‌های فراوانی برجای گذاشتند. هم‌چنین مقادیر فراوانی ذرات معلق هم به هوا تزریق شد که طی چند ماه پس از فوران، لایه‌ای جهانی از مه اسید سولفوریک را در لایه استراتوسفر جو زمین پدید آوردند. وجود این ذرات معلق در جو، بازتابندگی نسبی زمین را افزایش داد و از متوسط دمای زمین تا نیم‌درجه سانتی‌گراد کاست.  

خوشبختانه دانشمندان توانستند باتوجه به فعالیت‌های زلزله‌ای این آتشفشان، وقوع فوران را پیش‌بینی کنند و با تخلیه زودهنگام مردم ناحیه، تلفات جانی را به حداقل برسانند. اما تاریخ شاهد نمونه‌های بسیار مرگ‌باری هم بوده است. مشهورترین آنها، فوران آتشفشان وزووئوس در ایتالیا (79 میلادی) است که شهر باستانی پمپئی را با تمام ساکنانش زیر ده‌ها متر خاکستر مدفون کرد. این فوران به‌قدری ناگهانی و شدید بود که بسیاری از مردم در همان وضعیت خفه شدند و با سخت شدن گدازه‌ها و خاکستر، به سنگ تبدیل شدند. وقتی یک فوران آتشفشانی بتواند چنین تاثیرات جهانی داشته باشد، می‌شود تصور کرد که اگر همانند میلیون‌ها سال پیش، تعداد زیادی آتشفشان در بازه زمانی نسبتا کوتاهی فوران کنند، چه تاثیر شگرفی بر زندگی موجودات زنده خوهند داشت.

 

4. انفجار ستارگان

ستارگان مانند موجودات زنده زمانی متولد می‌شوند و پس‌از سال‌ها می‌میرند. زندگی یک ستاره سرشار از پدیده‌های خطرناکی است که هریک برای نابودی حیات کافی است. پرتوهای پرانرژی و خطرناک فرابنفش، ایکس و گاما؛ شراره‌ها و طوفان‌های مغناطیسی، بادهای ستاره‌ای، انفجارهای ابرنواختری در پایان عمر ستارگان سنگین و فوران‌گرهای گاما که در ستارگان نوترونی و انفجارهای ابرنواختری دیده شده، هریک به تنهایی می‌توانند حیات را نابود کنند.  

در اطراف ما، ستارگان بسیار بزرگ فراوان هست. قلب‌العقرب، پرنورترین ستاره صورت‌فلکی عقرب که بهار و تابستان به راحتی دیده می‌شود، ده‌هزار برابر از خورشید درخشان‌تر است و 520 سال‌نوری از ما فاصله دارد. یدالجوزا، دومین ستاره صورت‌فلکی شکارچی، پنجاه‌هزار برابر خورشید درخشنده است و 1400 سال‌نوری فاصله دارد.

 این ستارگان در آینده‌ای نامشخص، فردا یا چند میلیون سال دیگر منفجر می‌شوند و انبوهی از پرتوهای پرانرژی خطرناک را به‌سوی زمین روانه می‌کنند. فاصله این ستارگان با ما نسبتا نزدیک است و مانعی بزرگ مانند توده‌های عظیم غبار کهکشانی بین منظومه شمسی و این ستارگان وجود ندارد. این دو عامل مهم، زمین را در برابر این انفجارها بسیار بی‌دفاع کرده است و اگر روزی یکی از این غول‌های همسایه منفجر شود، حیات روی زمین با تهدیدی خطرناک روبه‌رو خواهد شد. پرتوهای پرانرژی گاما، ایکس و فرابنفش به‌شدت به جو آسیب می‌رسانند و با نابود کردن لایه‌های محافظ آن مانند ازون، سطح زمین و موجودات روی آن‌را در معرض این پرتوهای مرگ‌آور قرار می‌دهند.  

علاوه بر این انفجارهای ابرنواختری، فورانگرهای گاما را هم نباید از یاد برد. این موجودات، پرتوهای متمرکزی از تابش الکترومغناطیسی مرگبار گاما تولید می‌کنند که تا میلیون‌ها سال‌نوری سفر می‌کند و اثر تخریبی برجا می‌گذارد. 

اگر یکی از این فوران‌گرهای گاما در نزدیکی ما فعال شود، پدیده‌ای شاید ویران‌گرتر از انفجار ابرنواختری روی می‌دهد. 

این تنها برخوردی است که زمین حتما روزی گرفتار آن خواهد شد، اما اینکه سرنوشت این برخورد به کجا می‌کشد را هنوز کسی نمی‌داند. شواهدی در دست است که حدود 440 میلیون سال پیش، زمین در مسیر تابش یکی از این فورانگرها قرار گرفت و نسل بیش‌از هشتاد درصد موجودات زنده روی زمین منقرض شد.

 

 5. گرمایش زمین

یکی دیگر از خطرات بزرگ بشری گرمایش زمین است. اگر انسان‌ها به رفتار غیر مسوولانه خود در انتشار گازهای گلخانه‌ای ادامه دهد، احتمالا در صد سال آینده کره زمین چند درجه گرم‌تر می‌شود. احتمالا درباره ذوب شدن یخ‌های قطبی و بالا آمدن سطح آب دریاها شنیده‌اید. در صورت بالا آمدن دریاها به میزان یک متر، خیلی از نواحی ساحلی به زیر آب فرو خواهند رفت، بعضی از کشورهای کوچک جزیره‌ای و ساحلی کاملا از روی نقشه کره زمین محو خواهند شد و جمعیت بسیاری آواره می‌گردند. شهر ونیز و کشور مالدیو در این وضع دیگر فقط در کتاب‌های تاریخ حضور خواهند داشت. 

ولی مسئله فقط این نیست. بدبینانه‌ترین برآوردها می‌گویند که با گرم شدن زمین، بسیاری از زمین‌های حاصل‌خیز به بیابان تبدیل و منابع غذایی بشر به شدت محدود خواهند شد. با این حساب در پایان قرن جاری  به‌دلیل از دست رفتن منابع غذایی تنها 10 درصد از جمعیت 10 میلیارد نفری زمین زنده خواهند ماند.اما این اول ماجراست. در زیر یخ‌های قطب شمال، ذخایر عظیمی‌از گاز متان خفته است و با بالا رفتن قیمت حامل‌های انرژی در دنیا، دولت‌ها کم‌کم به فکر بهره‌برداری از این ذخایر افتاده‌اند اما ذوب شدن یخ‌های قطبی و کاهش ضخامت لایه یخ، بخشی از ذخایر متان محبوس شده در زیر این یخ‌ها را آزاد خواهد کرد. 

متان خود یک گاز گلخانه‌ای است و تاثیرش بر گرمایش زمین بسیار شدیدتر از دی‌اکسیدکربن است؛ بنابراین زمین باز هم گرم‌تر خواهد شد و به دنبال آن، یخ‌های بیشتری آزاد می‌شوند و این چرخه ادامه خواهد یافت. این سناریو آینده وحشتناکی دارد و افزایش دمای خیلی بالاتر از یکی دو درجه فعلی را نصیب کره زمین خواهد کرد. در بهترین حالت شاید شاهد حضور فیل‌ها و زرافه‌ها در سیبری باشیم. اما در بدترین سناریوها، دمای زمین آن‌قدر بالا می‌رود که در کوتاه‌مدت، شرایط زندگی برای بسیاری از موجودات بخصوص گونه‌های پیشرفته و حساسی مانند انسان مهیا نخواهد بود و بسیاری از آنها از بین خواهند رفت. 

البته این رویداد در گذشته زمین بی‌سابقه نیست. زمین، عصرهای یخ‌بندان و بسیار گرم فراوانی را پشت سر گذاشته که البته همه آنها علتی طبیعی داشتند؛ هر بار، بعضی موجودات مجبور به ترک این کره خاکی شده‌اند و بعضی دیگر توانسته‌اند جان سالم به در ببرند. شاید اگر انسان‌ها به فکر بهبود تغییرات آب‌وهوایی نباشند، مجبور شوند تا پایان قرن حاضر، این کره خاکی را ترک کنند و آن‌را برای موجوداتی مانند سوسک حمام باقی بگذارند که می‌تواند شرایط سخت‌تر از این را هم تحمل کند! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد